بخش اول
با سلام به شما دوست عزيز وبلاگ نويس
بنده تمام وبلاگ هاي گذشته بعلاوه آرشيو هايش را به صورت کامل مطا لعه کردم پس اولين مطلب من در مورد عمل شما تبريک و آرزوي توفيق روز افزون است . چون که دست تنها گنجينه اي درست کرده ايد که بي شک يکي از بهترين هاست .
اميدوارم که خداوند شما را از جميع بليعات جني و انسي دور بدارد .
اما جوابم به تمام عزيزاني که با تمام احترام دنباله رو اين مسلک هستند
بنده در زمينه اديان مطالعات فراواني تا حد امکان شخصي دارم . اولين و آخرين دين و مسلک روي اين زمين که باشد يا نباشد و تاريخ مصرفش به سر آمده باشد همه و همه سعي بر خوشبختي انسان دارند . در اين که شکي نيست . مگر اينکه در همين اصل کوچک اتفاق نظر نداشته باشيم . خوشبختي براي هرکس چيزي تعريف شده . براي مسلمان کمال = براي کودک آب نبات چوبي = براي دزد کيف مادر بزرگش يا ....
جداي لحن طنز در اين کلمه ها يک چيز نهفته است و آن تنها تعريف نشدن واحد از اين کلمه يعني خوشبختي است .
حال بايد معيار هايي هرچند کوچک براي معناي اين کلمه پيدا کنيم که در همه تعريف هاي بالا مشترک باشد.
اولين , فکر کنم صدمه نديدن افراد در آن باشد . بلي , همه دوست دارند سالم و با رويي باز فردايشان را ملاقات کنند . مطمئنا هيچکس دوست ندارد با اين خيال که فردا يا الان چيز بدي رخ ميدهد شب به بالين برود . حتي دزد کيف مادر بزرگ هم فکر ميکند پولدار ميشود و فردا در جزاير قناري به سر ميبرد. يا بچه آب نبات به دهن صحبتهايمان هم لذت آب نبات باعث شده که خوشبختي را در اين ببيند . شايد بگوييم با اين آرزوهاي خوشبختي , بر فرض درست بودن , باز امکان صدمه ديدن فرد وجود دارد. قبول . ولي اين افراد براي بعد اين هم نقشه اي دارند . به طور مثال دزد فرار ميکنه . بچه مسواک ميزنه .
فرض گفته شد . حکم قضيه اينست که شمايي که سيبيل درست ميکنيد يه من . آيا سلامتي شما تامين ميشود ؟ آيا کسي هست که همچين ادعايي کند ؟ سيبيل هايي که نقش فيلتر هاي روغن ماشين شما را بازي ميکنند آيا هيچوقت کثيف نميشود؟ اگر کثيف شد چه ميکنيد ؟ هر دقيقه آنرا ميشوييد ؟ با صابون ؟ اگر ادعاي شما درست باشد که حتما هم هست آيا در زمان ايجاد راه و روش شما صابون وجود داشته ؟ آيا تميزي هر لحظه اي آن را برآورده ميکرده ؟ شما فرض کنيد آب ميخواهيد بخوريد فيلتر هاي شما و شايد منبع انرژي شما ! چه چيزي به شما تحويل ميدهند .
اگر ادعاي شما راست باشد که اسلام را قبول داريد . پس حتما ميدانيد که اولين کلمه اي که دو مسلمان به هم مي گويند چيست .
سلام .يعني سلامتي
اسلام حرفش را با سلام آغاز کرده پس شما چطور خود را مدعي به قبول اسلام ميدانيد .
تبصر ه ميکنيم که شما ميگوييد مانند بچه کاري ميکنيم که بعدا عذاب به معناي ذات کلمه برايمان نداشته باشد .قبول . اگر ميشود آن کار چيست ؟ دکتر ميرويد ؟ سوالم همواره اينست بنيان گذاران اين مسلک در آن زمان کجا ميرفتند . به پيش طبيب . هر چند وقت يک بار ؟ فکر کنم دليل عمر پر برکت 1288 تا 1338 پنجا ه ساله هم همين باشد . با فرض اينکه از 20 سالگي سيبيل هاي اين استاد معنوي درآمده باشد 30 سال عمر زيادي است ؟ نيست ؟
بر فرض که در قانون اول فرض شده به توافق رسيديم و شما من را راضي کرديد
پس دومين فکر در تعيين معيار خوشبختي جهان شمول بودن آن است . چيزي که فقط من را خوشبخت کند اسمش سعادت شخصي است . من بر فرض بر طبق آئين شما آمده ام . تعريفي دهيد که من نيز خوشبخت شوم . در ضمن استاد نور الهي در حق پدران بنده ظلم کرده اند و همچنين در حق بنده . 20 سال از عمر من صرف شده و ايشون در خفا تبليغ دين خود را ميکرده اند . فرض کنيد که من قبول دارم ايشان در حد نبي هستند . پس حق من چه ميشود . کي پا سخ گوي عمر از دست رفته من است . ايشون به چه حقي تعاليم آموزنده اش را از من دور نگه داشته ؟ من بر فرض که حا ل وارد اين مسلک بشوم و اگر از عمر بنده 4 ماه مانده باشد وطبق معمول هر فرد عادي مثل من مطئنا ضرف اين 4 ماه به حق که نمي تواند برسد.( آموزش هايش بماند ) آيا خدا خواسته من به حق نرسم ؟. کسي که در دور افتاده ترين نقطه اين