سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از دشمنی که در سینه ها مخفیانه رخنه می کند و در گوشها آهسته می دمد، بپرهیزید . [امام علی علیه السلام]
اهل حق کیست
بخوانید.قضاوت کنید
  • نویسنده : یار دبستانی:: 84/10/5:: 2:0 عصر
  • در اینجا بدون هیچ شرحی مطالبی را از رهبران.کتابها و عقائد مردم اهل حق میاوریم تا شما خود قضاوت کنید.البته نسل جدید اهل حق اکثر نظرات رهبران خود را قبول ندارند

    خان آتش یکى از رهبران اهل حق گفته است: پیغمبر هزار رکعت نماز مقابل یک سیب داد، یک نیاز هزار نماز است. عبادت خالى نکن ما مغز قرآن هستیم، قرآن پوست ماست. (1)م

    اگر نیاز نباشد نماز بى سود است اگر نیاز دهى پس نماز بیهوده است. (2)م

    «قبله (اهل حق) یارسان پردیور است... پس تمام قربانیها را بایستى رو به پردیور ذبح نماییم.» (3)م

    پ1- مجموعه رسائل و اشعار اهل حق، و ایوانف، ص 109

    پ2- سرسپردگان، سید محمد على خواجه الدین، ص 64

    پ3- بیان الحق، قادر طهماسبى، ص 114

    روزه مرنوى و روزه قولطاسى در نیت، زمان و حکم با یکدیگر فرق دارند. در نیت روزه مرنوى مى گویند: روزه مى گیرم روزه پادشاهى، از لوح تا قلم، از گاو تا ماهى، به این شرط اقرار بناى پشتان، بناى دعوت پادشاهى به حکم عزیز خاوندگار.(4)م

    پ4-مجموعه رسائل و اشعار اهل حق، و. ایوانف، صص 112ـ105

    اهل حق روزه گرفتن، قلیان کشیدن و کوتاه کردن و تراشیدن سبیل را حرام مى دانند. چنان که اعلى دین در تذکرة اعلى گفته است: «صاحبکار فرمود: در دون(1) مرتضى على قرار چنین بوده هر کسى که ما را خواست سبیل نگیرد، ااز نان و آب روزه نباشد، اهل حقیقت قلیان نکشد; آن وقت قرار چنین بوده، چه بر طریقت چه بر حقیقت. ما اقرار دادیم در پیش محمد مصطفى، هر کس از این سه چیز بیرون باشد ما از او جدا باشیم. نشانه یارى همین است.»(5)م

    پ2- مجموعه رسائل و اشعار اهل حق، و. ایوانف، ص 171

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    جواب دوم
  • نویسنده : یار دبستانی:: 84/10/5:: 1:47 عصر
  • در مورد سئوال من جواب ایشان این است که

    در پاسخ به اینکه :اگر علی را خدا نمیدانید پس بزرگانتان چه میگویند.!جواب:ما نه تنها علی را جزء خدای مطلق نمیدانیم بلکه پیامبران الوالعزم و امامان را هم جدا از ذات حق نمیدانیم و اگر زره ای بین فرمایشات آنها با نظر الهی تفاوتی باشد(که نمیتواند باشد)از معصومیت آنها صرف نظر شده است .علوم همه شان را علمی بی واسطه و متصل به علوم خداوندی میدانیم و خارج از حیطه بشری.و همه فرمایشات و دستوراتشان را مطابق و مساوی خواست و دستور الهی میدانیم

    مدرک اینجانب

    محمد از آن گشت حاجت قبول که بسپرد سر را به زوج بتول

    گرفتى چنان دامن او به صدق به اوصاف او اول آمد به نطق

    بگفتا على اول و آخر است خداوند در باطن و ظاهر است

    جز حیدر نباشد به من کس خدا که دیدم همه اوست در دو سرا

    على گفت با احمد اى نیک رو نکن کشف بر کس تو سرّ مگو (2)م

    و گاهى در مقدمه کتابهایشان نوشته شده است

    مطالب این کتابها سرّ مگو است براى غیر اهلش بازگو نشود

    پ1 شاهنامه حقیقت، جیحون آبادى، ص 201

    سئوال سوم

    جواب ایشان

    در پاسخ به اینکه بعد از هزار و یک دون بهشت و جهنمی هست یا نه .جواب:بله خواهد بود .در آیات قرآن هم تصریح شده است که بد کاران فرصت میخواهند به دنیا برگردند و جبران کنند در حالی که تا قیامت فرصتی هست .البته شما از فرصت به برزخ تعبیر میکنید.البته تاکید میکنم که فقط تعبیرو تفسیر شما چنین است.وهمه موظف به فرمانبری از شما نیست.ودر قیامت بهشت و جهنم محقق خواهد شد

    در اینجا لازم است باز بنده مدارکی از کتب رهبران اهل حق ارائه کنم

    عقیده اهل حق خداوند در زمان هاى مختلف به صورت انسان هاى گوناگون به میان مردم آمده است. گاه به صورت پیامبر، گاه به شکل امام و زمانى در لباس رهبران این فرقه. اعلى دین ظهور خداوند را بر روى زمین تا هفت مرتبه بر شمرده است که عبارتند از: 1ـ در جامه خاوندگار; 2ـ در لباس على; 3ـ به شکل شاه خوشین; 4ـ به صورت سلطان اسحاق; 5ـ در قیافه قرمزى; 6ـ در تمثال محمد بیگ; 7ـ در شمایل خان آتش(1)م

    و در جایى دیگر ظهور و حلول على (خدا) را یک بار در زمان آدم و بار دیگر در عصر سلمان و بار سوم در عهد پیامبر دانسته و یاد آور شده فاصله بین زمان سلمان و پیامبر سیصد سال بوده است. عین عبارت داستان چنین است: «وقتى خداوند آدم را خلق کرد، جبرئیل به او گفت: مهمانى براى شما مى رسد که چشم نرگسین و ریش دو فاق دارد. روزى ناگاه شهسوار و یک نفر پیاده درویش صورت و تبرزین بر دوش در پیش آدم ظاهر گردید. ذکر آنمهمان این بود: گهى بنده، گهى خالق که ماییم که ماییم. شب ماند و صبح رفت، آدم گفت: فدایت شوم کجا مى روى؟ فرمود: اقرار باشد برویم و نیز بیاییم... تا اینکه سلمان یک روز در دشت ارژنگ همان مهمان را دید و امان کشید و (مهمان) به سلمان و عده داد که که در عهد محمد مصطفى به خانه ابوطالب خواهم آمد، آن وقت مرا خواهى دید. از آن تاریخ تا زمان حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) سیصد سال گذشته بود تا روزى حضرت رسالت پناه با اعمام خود متوجه شکار گردید و گذرشان به بیشه افتاد، ناگاه دیدند یک شیرى از بیشه بیرون آمد و یک طفلى در دهن او بود، طفل را آورد نزد حضرت رسالت پناه گذاشت و رفت، پیغمبر فرمود: آن طفل را به خانه آوردند و به حسب ظاهر اسم او را فاطمه بنت اسد گذاشتند و به جهت ابوطالب عقد نمود تا بعد آن طفل را به ابوطالب داد تا اینکه به حسب ظاهر به اسم پسر ابوطالب مولا خود را در کعبه شریف آشکار نمود.(2)

    پ1- مجموعه رسائل واشعار اهل حق; ایوانف، صص 29، 54، 97، 124 و 132

    پ2- همان مدرک، صص 18ـ17

    .. 


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    خدا را شکر
  • نویسنده : یار دبستانی:: 84/10/5:: 9:17 صبح
  • در یک وبلاگ شخصی اقدام به پاسخگویی به سوالات من کرده است که من اول جواب مختصری مینویسم بعد از رهبران خودشان مطالبی در رد حرفهای ایشان میاورم.

    .جوابهای شما را خواندم.جوابهای شما با انچه در کتابهایتان امده است تفاوت بسیار دارد.من نمیدانم شما جزو کدام خاندان هستید تا طبق نظرات رهبر خودتان جواب شما را بدهم.اما منظور من از بهداشت سبیل نبود بلکه رعایت بهداشت فردی و شرعی مثل غسل جنابت.حیض.طهارت وغیره بود.اگر راست میگویید سری به بخشهای کرند.کوزران.گهواره.ماهیدشت.وبسیاری از نقاط دیگر اهل حق نشین بزنید تا متوجه شوید.در بخش گهواره با ۳۰ هزار جمعیت هنوز یک حمام عمومی نیست و بدلیل عدم استقبال مردم حمامی که توسط جهاد در دهستان زاوله ساخته شده بود تعطیل شده است.بیش از ۹۰ درصد مردم در این بخشها در منازل حمام ندارند.سرکشی به روستاهای مناطق یاد شده حرفهای اینجانب را تایید میکند اما.در مورد هفت تن.سخن از هفت تن خیالی خنده دار است.در دفتر پردیور.داستان خلقت هفت تن انقدر جالب است که حتی بسیاری از جوانان اهل حق از خنده در جلسات نقد دفاتر روده بر شدند.نظرات نصرالدین حیدری.نور علی الهی.بهرام الهیو. نعمتالله جیهون ابادی حرفهای شما را رد میکند.در جواب شما در وبلاگم مستنمداتم را میگذارم.البته جوابهای شما همان نظرات شیعه است.کاش بقیه اهل حق هم مثل شما بودند.

    اما جوابهای من.

    ایشان در موردسئوال اول من اینگونه پاسخ داده اند.

    در مورد سوال اول(که سوال کرده هفت تن انسان بودند یا ملک) بهتر بود که دقت به خرج میدادید !چون خیلی ار فرق اهل حق به پنج تن معتقدند (پنج تن آل عبا )که بنا به روایات خود شیعه تاریخ خلقتشان قبل از پیدایش موجودات مادی و آدم بوده است.و این که ملک بوده اند یا بشر به اعتقاد ما فوق بشر و حتی فوق ملک بوده اند و بر گرفته و خلق شده از ذات الهی که بنا به قدرت الهی توانایی تجلی در شکل بشر هم چیز زیاد مشکلی بر صاحبان چنان مقاماتی نیست

    اما بخوانید نظر برخی از بزرگان اهل حق را

    جز حق نُبد خلقتى در وجود که فرد الصمد بود حىّ و دود

    مکانش بدرّ بود و ذاتش نهان که درّ بود اندر صدف آن زمان

    صدف نیز در بحر بود بکان بُدى موج دریا سراسر جهان (2)م

    در ادامه مى گوید: آنگاه خداوند تصمیم گرفت که پیر بنیامین را که نام طریقت جبرئیل است خلق نماید

    بپوشید بر دانه پس جام را بشد خلقت پیر بنیام را

    نهادى ورا جبرئیلش به نام به هر دو جهان گشت پیر و امام

    بینداخت داور و را هم به آب پرو بال بگشود و شد کامیاب

    در آن بحر بر پس زدى پرّ و بال نکردى اطاعت به آن ذوالجلال (3)م

    جیحون آبادى در دنباله شعر مى افزاید: پس ز اینکه خداوند جبرئیل را مى آفریند، این فرشته الهى آزادانه همه جا مى گردد و خدا را فراموش مى کند. خداوند به او مى گوید: من کیستم؟ جبرئیل جواب مى دهد نمى دانم; در این جهان غیر از من کسى نیست. در نتیجه عصیان جبرئیل خداوند به خشم آمده از درّ تجلى مى کند و برق تجلى پروردگار بال و پر او را مى سوزاند. جبرئیل مدتها در گرداب مى ماند تا این که خداوند بر او رحمت مى آورد و دو باره بروى پر و بال مى پوشاند. در نهایت خداوند به صورت پسرى زیبا آشکار مى شود و او را چنین تعلیم مى دهد که هر گاه از تو سؤال شد من کیستم، بگو تو خالقى و من مخلوقم، تو مولایى و من عبدم... پس از آن خداوند دوباره به درون درّ مى رود. پس از مدتها جبرئیل از خدا مى خواهد همدم و یارى داشته باشد; خدا دعاى او را اجابت مى کند و شش نفر دیگر از درّ مى آفریند و جبرئیل را به ریاست آنان مى گمارد که جمعاً مى شوند هفت تن

    نظر کرده در خان دُرّ و گهر تنى چند خلقت نمودى ز زر

    بتقدیر حق شش تن از بطن دُرّ شد ایجاد آن دم به آن کان سرّ

    چو آن شش تن ایجاد شد بعد از آن شدند تابع پیر روشن زمان (4)م

    جدول اسم و لقب و پست و مقام هفت تن از این قرار است

    اسم    لقب    سمت

    ش1ـ جبرئیل    پیر بنیامین    پیرى (ریاست)م

    ش2ـ اسرافیل    داود    دلیلى (رهبرى)م

    ش3ـ میکائیل    پیر موسى    دفتر دار (وزیر)م

    ش4ـ عزرائیل    مصطفى    ــــــ

    ش5ـ حور العین    رمزبار    خادم

    ش6ـ شنطائیل    مالک طیار    ـــــ

    ش7ـ اسماعیل    ایوت (5)    ـــــ


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    حرفهای انچنانی
  • نویسنده : یار دبستانی:: 84/9/29:: 11:30 صبح
  • یکی از برادران فرقه اهل حق؟ لطف کردند و پیغامی نوشته اند که میدم بخونید اما نظر خودم رو هم مینویسم

    این پیغام ایشونفکر میکنم حامد جوابتون رو داده شما باید برید احکام دین خودتون رو رعایت کنید و بعد از ادیان دیگه ایراد بگیرید. شما خودتون نظافت رو رعایت میکنید؟ نه با اون دستی که مسح پا رو میکشید اونم پاتون بوی بد میده . مسح سرتون رو هم  میکشی. پس شما رعایت نمیکنید فقط حرف مفت میزنید. تو دین شما دروغ و تهمت از گناه های کبیره است ولی رعایت نمیکنید این بلاگ هم یه نمونش. نه؟ برو برو خودت و امثال خودت رو درست کن که خیلی کمبود دارین . عقب مونده هستید.

    ایا شما همتون نماز میخونید؟ تا حالا شده شما سر نماز از عشق به خدا از حال برید ؟ نه ولی ما چرا؟ اینا رو فقط ما نمیگیم بلکه دبیران ما که خودشون شیعه هستند میگن. پس تو خودت مشکل داری

     

    چند نکته.اول.ما نگفتیم که همه شیعیان مسائل شرعی خودشون رو رعایت نمیکنند اما نگاهی به وضعیت تابعین فرقه اهل حق نشون میده که اونها هیچ عملی در رابطه با احکام ندارند.

    میگن ما بجای نماز نیاز داریم.کدوم نیاز.اگه سری به جمع خانهای اهل حق در گهواره.کرند غرب.نوسود.صحنه.وبقیه نقاط کشور بزنید میبینید که جز مراسم ختم میت چیزی دیگری در انجا نیست.تازه نذر هم که میکنند بیشترشو خودشون میخورند.

    در مورد بهداشت هم که نوشتید شیعیان اکثرا قبل از وضو هم دستاشونو میشورند هم پاهاشونو تمیز میکنند.

    شما که نماز ندارید کی از حال میرید اگه منظورتون تو جمهخانه هاتونه بنده فیلمهایی از مسخره بازیهای شماها دارم که جالبه.

    ضمنا بحث ما سر اعتقادات اهل حقه که کل اونا مشکل داره.نه از فران سرچشمه میگیره نه اهل بیت.حرفهای بسیار مسخره ای هم بیان کرده اید در مورد خلقت و آفرینش.ومسائل دیگه که بنده حاظر به نقد همه اونها هستم.

     
     

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    پاسخ یک اهل حق به سوال من
  • نویسنده : یار دبستانی:: 84/9/20:: 5:19 عصر
  • واقعا این جوابا درسته با توجه به سوال قضاوت کنید

    می خواستم جواب  بعضی از سوال های شما را بدهم .هفت تن هم فرشته اند و هم انسان .اولین دون متعلق به حضرت خاوندکار بوده است که در دون یا بوده است.ما مسلمن نیستیم.ما قران را زیاد قبول نداریم.او را ب عنوان دون خدا قبول داریم.بله احکام عملی داریم.و برای سوال آخر برای شما بسیار متاسفم.این افتراها و تهمها به ما نمی چسبد.شماها بروید به جای این حرف ها نظافت باطنی را رعایت بکنید.


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 32514
    بازدید امروز : 14
    بازدید دیروز : 0
    ............. بایگانی.............
    زمستان 1384
    پاییز 1384

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ........... درباره خودم ..........
    اهل حق کیست
    یار دبستانی

    .......... لوگوی خودم ........
    اهل حق کیست
    ....... لینک دوستان .......
    هنر واندیشه
    شعر های بدون مکث

    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........